به کوشش: رضا باقریان موحد




 

ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی *** تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق *** هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان رَه بشوی *** تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
خواب و خورت ز مرتبه ی خویش دور کرد *** آنگه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد *** بالله کز آفتاب فلک خوب تر شوی
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر *** کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود *** در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
وجه خدا اگر شودت منظر نظر *** زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود *** در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
گر در سرت هوای وصال است حافظا *** باید که خاک درگه اهل هنر شوی

1. ای بی خبر از معرفت و عشق! بکوش تا عارف و آگاه شوی؛ تا سالک و رونده ی راه حقیقت نباشی، چه وقت می توانی به مقام ارشاد و هدایت خلق برسی؟
2. ای پسر! آگاه باش و بکوش که در مکتب حقایق، نزد آموزگار عشق، روزی به مقام راهبری برسی و کارآزموده و باتجربه گردی.
3. ای بی خبر! مانند مردان راه عشق، مس بی ارزش وجودت را رها کن و دست از تعلقات مادی بردار تا به کیمیای عشق برسی و وجودت طلا گردد.
4. دلبستگی به امور دنیا تو را از منزلت انسانی دور کرده است؛ زمانی به مقام حقیقی خود می رسی که همه تعلقات مادی را رها کرده باشی.
5. اگر نور عشق خداوند بر دل و جانت بتابد، سوگند به خدا که از آفتاب آسمان هم زیباتر و پرنور تر خواهی شد.
6. لحظه ای در دریای بیکران عشق الهی غرق شو و به مقام فنای حق برس و گمان مکن که از آب این هفت دریا سر مویی وجودت تر خواهد شد و گرفتار آلودگی عالم مادی می شوی.
7. اگر در راه خدای با عظمت قدم برداری و فانی شوی، سراپای وجودت همه غرق نور عشق الهی خواهد شد.
8. اگر قدم برداشتن در راه خدا و رضای او مورد توجه تو باشد، به یقین از این پس دارای بصیرت و آگاهی خواهی شد.
9. اگر در راه عشق خدا وجودت زیر و زبر شود و هستی فردی و دلبستگی های این جهانی تو از بین برود، از این دگرگونی بیمی به خود راه مده؛ زیرا اگر توجه تو از علائق دنیایی دور شود، تازه آغاز زندگی روحانی و معنوی توست.
10. ای حافظ! اگر در آرزو و اشتیاق رسیدن به معشوق هستی، باید که در برابر اهل فضیلت و کمال، فروتن و خاکسار باشی.

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول